دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 15463
تعداد نوشته ها : 20
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
اولین ایستگاه فضایی تجاری به احتمال زیاد تا سال ۲۰۱۰ راه اندازی خواهد شد. این ایستگاه فضایی در ازای دریافت مبلغی، افراد را به فضا خواهد برد.
امین---نجوم
بنا بر بیانیه مرکز هوا و فضای «بیگلو» (Bigelow)، برای اولین بار در دنیا برای احداث اولین ایستگاه فضایی برای اهداف تجاری قبل از سال ۲۰۱۰، سرمایه گذاری خصوصی شده است. هدف این شرکت از ایجاد ایستگاه فضایی این است که در قبال دریافت مبلغی از مشتریان خود آن‌ها را همانند توریست‌ها  برای اقامت چند روزه یا حتی چند ساعته به مدار زمین ببرد.

مرکز فضایی بیگلو در نوادا٬ تا کنون دو فضاپیمای Genesis I و Genesis II را که قابلیت گسترش دارند در مدار زمین قرار داده است. این دو فضاپیما به وسیله‌ی موشک‌های روسی Dnepr پرتاب شده‌اند.این شرکت برنامه ریزی کرده بود که قبل از پرتاب ایستگاه فضایی اصلی با نام«Sundancer» ٬ فضاپیمای سومی را به نام کهکشان (Galaxy) به منظور پشتیبانی درمدار قرار بدهد. اما بنابر گفته‌ی «رابرت بیگلو» (Robert Bigelow)٬ بنیان‌گذار شرکت٬ به دلیل مخارج سنگین٬ شرکت از این طرح صرف نظر کرده و ابتدا ایستگاه فضایی را پرتاب خواهد کرد.

ایستگاه فضایی Sundancer برای پرتاب در سال ۲۰۱۰ طراحی شده است. اگرچه بیگلو زمان دقیقی را برای پرتاب این ایستگاه فضایی تعیین نکرده است اما اظهار کرده است که زمان این پرتاب می‌تواند زودتر از آن چیزی باشد که پیش بینی کرده‌اند. چگونگی سفر مسافران به ایستگاه Sundancer نیز نامشخص است.

این خبر سه روز بعد از این که شرکت دیگری به نام Galactic Suite اعلام کرد که قصد ساخت هتل فضایی دارد٬ منتشر شد. این شرکت اعلام کرد که هتل فضایی را با ۳ نفر گنجایش تا سال ۲۰۱۲ در مدار قرار خواهد داد.
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387


در آزمایشگاههایی در اعماق زمین، دانشمندان مجهز به پیشرفته‌ترین دستگاهها، سرگرم رقابت برای یافتن "ماده تاریک"، هستند. ماده‌ای نامریی که مانند یک چسب کیهانی، مانع از هم پاشیدن کهکشانها می‌شود.

هرکس ماهیت ماده تاریک را کشف کند، یکی از بزرگترین معماهای دانش نوین را حل کرده است و مطمئنا به سمت جایزه نوبل روانه خواهد شد.

اما این کار، صرفا یک فقط یک آزمون مغزی نیست. کشف رمز ماده تاریک، به همراه دستیابی به درک بهتری از یک نیروی مرموز دیگر به نام "انرژی تاریک" ، می‌تواند به کشف سرنوشت کهکشانها کمک کند.

تلاشهایی که در گذشته برای یافتن این ماده، که بر اساس فرضیات موجود باید وجود داشته باشد، انجام شده تاکنون بی‌نتیجه بوده است اما این موضوع نتوانسته است حدود بیست گروه پژوهشی را از دنبال کردن اثری از این ماده در تاریکی معادن متروکه و چاههای عمودی تونلها، منصرف کند.

ماشین‌های امروزی ردیاب "ماده تاریک" در مقایسه با نسل‌های قدیمی بسیار نیرومندتر هستند اما بهترین آنها نیز تاکنون نتوانسته‌است کوچکترین اثری از این ماده را ثبت کند. اکنون بسیاری از تیم‌ها در حال ساختن ردیاب‌های بزرگتر هستند و یا سعی می‌کنند برای شکار "ماده تاریک" فناوریهای مدرن را به کار گیرند.

"شان کرول"، یک دانشمند فیزیک نظری در موسسه فناوری کالیفرنیا که خود شخصا در این تجربه‌های علمی شرکت ندارد، می‌گوید "اکنون در عصر طلایی جست‌وجوی ماده تاریک به سر می‌بریم و به نظر می‌رسد که شرایط برای وقوع یک اتفاق بزرگ در این زمینه فراهم است."
دانشمندان معترفند که هنوز در مورد ماده تاریک، در تاریکی به سر می‌برند. براساس تئوری حاکم کنونی، این ماده از ذراتی بسیار کوچک و عجیب ساخته شده که از زمان "انفجار بزرگ" (‪ (Big Bang‬درحدود ‪۱۳/۷‬میلیارد سال قبل باقی مانده‌اند.

ماده تاریک که گمان می‌رود یک چهارم جرم کیهان را تشکیل می‌دهد، به این دلیل به این اسم نامیده می‌شود که هیچ نور یا حرارتی از خود خارج نمی‌کند.

ستاره‌شناسان بخاطر کنش و واکنش جاذبه‌ای این ماده با ستارگان و کهکشانها پی به وجود آن برده‌اند.

اما دانستن این موضوع که ماده تاریک وجود دارد، با دانستن این که ماهیت این ماده چیست، فاصله زیادی دارد. در اکثر تجربیات علمی، دانشمندان به دنبال ذرات فرضیه‌ای به نام ‪WIMPS‬هستند. این ذرات که اسم آنها از خلاصه‌ای از "ذرات پرجرم با تعامل ضعیف" تشکیل شده است، بزرگترین کاندیدای ماده تاریک هستند.

ماشین‌های مجهزی که در زیر زمین کار گذاشته شده‌اند، همه منتظر لحظه نادری هستند که یک ‪WIMP‬به هسته اتم برخورد کند و موجب یک پس‌زنی الاستیک شود.این آزمایشها باید زیر زمین انجام گیرد تا اشعه‌های کیهانی روی نتایج آنها اثر نگذارند.

"نیل اسپونر"، محقق ماده تاریک از دانشگاه شفیلد انگلستان داستان را به این گونه خلاصه می‌کند: " سوزنی در انبار کاه افتاده است و ما سعی می‌کنیم برای پیدا کردن سوزن، کاه را کنار بزنیم. اکنون برای رد کردن آنچه زاید است و یافتن رویدادی که در پی آن هستیم، باید فناوری بهتری داشته باشیم."
آزمایشهای علمی زیرزمینی در یک معدن آهن متروکه در ایالت مینه‌سوتای آمریکا و در غارهای کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و روسیه به آرامی جریان دارد. ماه گذشته بنیاد ملی علم آمریکا، معدن طلای متروکه‌ای در داکوتای جنوبی را به عنوان مکان یکی از بزرگترین و عمیق‌ترین نمونه از این آزمایشگاهها در جهان، انتخاب کرد. این معدن به اندازه یک دسته شش تایی از ساختمانهای امپایراستیت در زیر زمین است.

رقابت برای یافتن ماده تاریک، بسیار شدید است و فیزیکدانان تلاش می‌کنند بهترین و مناسب‌ترین فناوری برای این آزمایشها را بیابند.

تاکنون برای یافتن اثر محسوسی از ارتعاشات ناشی از برخورد یک ‪،WIMP‬از سیلیکون فوق سرد و کریستالهای ژرمانیوم استفاده کردند. در شیوه‌های مدرن تر، از گازهایی مانند زنون و یا فناوری‌های نوظهوری مانند اتاقک‌های حبابی مایع فوق داغ، استفاده شد اما به گفته یک دانشمند فیزیک ذرات در دانشگاه شیکاگو، هیچیک از این روشها کامل نیستند و هریک مشکلات و محدودیتهای خاص خود را دارند.

دانشمندان می‌دانند ممکن است روزی از آنها سوال شود که آیا واقعا مطمئنند آنچه در پی آن هستند، واقعی است؟
استیو اهلن، از دانشگاه بوستون که به اتفاق همکارانش در موسسه فناوری ماساچوست ‪MIT‬سرگرم ساخت نمونه‌ای از یک دستگاه مدرن زیرزمینی برای تحقیقات در زمینه ماده تاریک است، می‌گوید " هرقدر آزمایش عظیم باشد، بازهم ممکن است هیچ چیزی پیدا نشود."
تاکنون چند بار زنگها بیهوده به صدا درآمده‌اند. در سال ‪، ۲۰۰۰‬ دانشمندان ایتالیایی که در یک آزمایشگاه زیرزمینی در نزدیکی رشته‌کوه "گران ساسو" فعالیت می‌کنند، ادعا کردند که نشانه‌ای از ماده تاریک را ردیابی کرده‌اند.

اما هیچکس نتوانست این نتیجه را تکرار کند و در محافل علمی شمار اندکی ممکن است این ادعا را قبول داشته باشند. از آن زمان به بعد، محققان ایتالیایی سرگرم کار روی یک ردیاب نسل دوم بوده‌اند و پیش‌بینی می‌کنند تا سال آینده نتایج تازه‌ای را ارایه نمایند.

در بهار امسال، یک گروه رقیب به رهبری "النا اپرایل"، از دانشگاه کلمبیا که در "گران ساسو" نیز فعالیت می‌کند، در یک نشست علمی گفت پروژه گازمایع ابداعی گروه وی هب نام ‪XENON10‬در مقایسه با ردیاب ‪CDMS‬حساس تر است و صداهای زمینه‌ای بیشتری را حذف می‌کند.

اپرایل که با اعلام این موضوع دیگر پژوهشگران را شگفت زده کرد، گفت "هرقدر حساسیت دستگاهها بیشتر باشد، حقیقت نزدیکتر می‌شود."
برنار سادوله از دانشگاه تکنولوژی کالیفرنیا در برکلی و سخنگوی ‪CDMS‬ معتقد است استفاده از چند فناوری در جست‌وجوی ماده تاریک بسیار مفید است زیرا می‌توان نتایج به دست آمده از راههای مختلف را در کنار هم قرار داد و آنها را با یکدیگر کنترل کرد. او می‌گوید که گروه پژوهشی او از سال گذشته سرگرم جمع‌آوری اطلاعات از طریق دستگاههای ارتقاء یافته ردیاب بوده است و پیش‌بینی می‌کند که این گروه رهبری خود را از لحاظ حساسیت دستگاه ردیاب دوباره به دست آورد.

تلاش برای یافتن ماده تاریک، به دهه ‪۱۹۳۰‬برمی‌گردد که در آن زمان، "فریتس تسویکی" از دانشگاه فنی کالیفرنیا "کل‌تک"، درحالی که با تلسکوپ به آسمان نگاه می‌کرد، با مشاهده حرکات کهکشانی به این نتیجه رسید که در کیهان جرم گمشده‌ای وجود دارد. جا افتادن این فکر در اذهان دیگر دانشمندان و دانش پژوهان مدتها طول کشید اما اکنون جست‌وجوی ماده تاریک، به یک شکار علمی پررقابت زیرزمینی تبدیل شده است.

ساخت ردیاب‌های ماده تاریک پرهزینه است و ارتقاء و عملیاتی کردن آنها از آن هم پرهزینه تر است. اکنون بودجه بسیاری از پروژه‌ها توسط مجموعه‌ای از منابع مختلف تامین می‌شود. برای مثال، بنیاد ملی علوم از سال مالی ‪۲۰۰۰‬ روی شش پروژه، از جمله ‪CDMS‬و ‪XENON10‬حدود ‪۲۱‬میلیون دلار سرمایه‌گذاری کرده است.

دانشمندان در فضا نیز به دنبال ماده تاریک می‌گردند.

ناسا قصد دارد سال آینده تلسکوپ "گلاست ‪GLAST‬رابرای مطالعه در مورد انفجارهای اشعه گاما، که ممکن است از برخوردهای ماده‌تاریک حاصل شده باشد، به فضا بفرستد.

این امکان نیز وجود دارد که دانشمندان حتی قبل از آنکه وجود ماده تاریک را در کهکشانها و یا در زیر زمین تایید کنند، آن را در آزمایشگاه تولید کنند، مثلا در برخورددهنده بزرگ هالدرون که در اعماق زمین در مرز سوییس و فرانسه قرار دارد.

پژوهشگران در همه جستجوهای خود فقط به دنبال ‪WIMPS‬نیستند.

"آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور" با اجرای پروژه‌ای تحت عنوان "تجربه ماده‌تاریک اکسیون" ، به دنبال یک ذره فرضیه‌ای دیگری به نام "اکسیون ‪"axion‬است.

نخستین مرحله این پروژه در سال ‪۲۰۰۳‬بدون ثبت هیچ نشانه‌ای از ماده تاریک، پایان گرفت. اما اخیرا وزارت انرژی آمریکا برای ارتقاء کیفی این آزمایشها، چراغ سبز نشان داده است.

هیچکس نمی‌داند جست‌وجوی ماده تاریک تا چه زمان ادامه خواهد یافت.

لسلی روزنبرگ، یک سخنگوی پروژه "اکسیون" گفت "هنوز جام جهان نما کدر است اما روزی ماهیت ماده تاریک روشن خواهد شد."
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387

پس از آن که مدتی پیش یک مقام قضایی عالیرتبه از زوج ها خواست که در خیابان دست همدیگر را نگیرند، دادیار جنایی تهران هم به خانم ها توصیه کرد که در هنگام خرید یک همراه داشته باشند. البته خانم ها در چند سال اخیر معمولا دست کم یک همراه با خود دارند، منتها روشن است که منظور ایشان از همراه، آن همراه هایی که معمولا با آرم سامسونگ و نوکیا و ال جی و سونی اریکسون هستند، نیست. همچنین با توجه به جنایی بودن نوع دادیار محترم، می توان نتیجه گرفت که مساله بسی فراتر از پز دادن و افه و روکم کنی و این جور مسایل همراه دارانه است! بنابراین ضمن توصیه اکید در مورد جدی گرفتن توصیه ایمنی ایشان، خودآموز امروز را به راهنمایی برای خرید اختصاص می دهیم:

بیرون نروید
بهترین، آسان ترین و کم هزینه ترین راه برای ایمن خرید کردن، خرید نکردن است. تا جایی که می توانید در خانه بمانید و بیرون نروید، چرا که قاعدتا داخل منزل از بیرون امن تر است. البته استثناهایی هم وجود دارد، مثل آنکه مامور برق در بزند و داخل منزل شود و بعد به جای خواندن شماره کنتور، دست و پای شما را ببندد و فرزندتان را گروگان بگیرد؛ نظیر همین اتفاقی که چند روز پیش در غرب تهران افتاد. یا اینکه ماموران نیروی انتظامی در بزنند و بعد از نشان دادن کارت شناسایی به روی پشت بام بروند و آنتن بشقابی شما را کشف کنند و بعد شما را دستگیر کنند. خب البته این ها استثنا هستند و حتی با در نظر گرفتن آنها باز هم خانه از بیرون امن تر است؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود که در آن صورت هم همانطور که گفتم استثنا محسوب می شود!

ظاهر را استاندارد کنید
اگر نمی توانید تمام روز و شب مثل مرغ های تخمی در منزل بمانید و احساس می کنید باید حتما بیرون بروید، بدانید که یک آدم طبیعی هستید و اگر فکر می کنید این بیرون رفتن بهتر است برای خرید کردن باشد، بدانید که یک زن طبیعی هستید!
با این همه فراموش نکنید که بسیاری از مشکلات و دردسر ها برای همین آدم های طبیعی یا آدم هایی که می خواهند طبیعی زندگی کنند اتفاق می افتد. در نتیجه اگر تصمیم گرفته اید برای خرید به بیرون از منزل بروید قبل از هر چیز ظاهر خود را استاندارد کنید. از هر گونه آرایش و استعمال عطر و ادکلن پرهیز کنید و لباس های رنگ شاد هم نپوشید. مُد هم چیز مزخرفیست و نشانه غربزدگی در نتیجه از آن هم دوری کنید. کفش هایتان هم که البته نباید پاشنه بلند باشند و در هنگام راه رفتن صدا بدهند چرا که این نه برای سلامتی خودتان خوب است و نه سلامتی دیگران! به هیچ وجه هم لباس تنگ و ادامی و حتی اندازه نپوشید... خلاصه اگر می خواهید به خرید بروید ظاهری مناسب و حتی المقدور رنگ و رورفته انتخاب کنید و سرتان توی لاک (یعنی پوشش!) خودتان باشد والا ممکن است به جای مرکز خرید سر از اداره اماکن و پاسگاه پلیس درآورید!

همراه داشته باشید
همانطور که دادیار جنایی تهران هم توصیه کرده اند، حتما با یک همراه به خرید بروید. این همراه هم حتما باید از بستگان باشد و اگر همسر باشد که دیگر چه بهتر. منتها حتما به توصیه معاون دادستانی تهران از گرفتن دست همدیگر خودداری کنید که تولید مفسده نشود. پیشنهاد می شود این همراه دست کم دارای 90 کیلوگرم وزن، ورزشکار، آشنا به فنون رزمی، با غیرت و اخمو باشد. اگر چنین شوهری دارید که فبهاالمراد و اگر مجرد هستید سعی کنید چنین شوهری بیابید. اما اگر شوهر شما دارای این مشخصات نیست، سعی کنید تا با خرید و مسلح کردن وی به ابزار آلاتی مثل چاقو، پنجه بوکس، نانچاکو، دشنه و حتی سیبیل چنگیزی! میزان ایمن سازی شوهرتان را بالاتر ببرید.

همراهتان را کنترل کنید
این احتمال بسیار قوی است که وقتی همراه سبیل کلفت ورزشکار نیمه مسلح شما، فحش ناموسی بشنود، عنان اختیار از کف بدهد، نعره بلندی بکشد، ناسزا بگوید و دعوا مرافعه راه بیندازد. البته در عوض این احتمال بسیار ضعیف است که کسی چنین حماقتی بکند و با گفتن فحش ناموسی مستقیما خودش را با او درگیر کند، اما متاسفانه مسایل دیگری وجود دارند که ممکن است چنین نتایجی به بار بیاورند. مثلا ممکن است همراه شما با دیدن یا شنیدن نرخ یک لباس که سه برابر قیمت واقعی است احساس کند که کسی دارد به او فحش ناموسی می دهد ودر نتیجه خون جلوی چشمهایش را بگیرد و فریاد بزند "بابا مگه این مملکت صاحاب نداره؟... این دیگه چه وضعشه... مگه سرگردنه س؟" و کار به زد و خورد و کتک کاری بکشد. در این حالت به احتمال زیاد همراه محترم شما مشمول طرح برخورد با اراذل و اوباش می شود. اگر همراهتان (منظور همراه توی کیفتان است) دوربین دار است چند عکس از همراهتان (منظور آن یکی همراه است طبیعتا!) بگیرید. قدر امنیت اجتماعی و فرصت بدست آمده را بدانید، هیچ فکر می کردید بتوانید او را آفتابه در گردن و کلاه بوقی بر سر ببینید؟
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
کل نوشته های تخته سیاه رو با دست پاک کنید.
به خروستون آب طلا بدید تا تخم طلا بزاره
ــ خطاب به بند قبل : آخه سادیسمی ، مگه خروس تخم میزاره ؟
ــ خطاب به بند بالا : بتوچه روانی ، مگه فضولی؟
به مادرتون بگید دلمه درست کنه ، بعد فقط برگهاشو بخورید.
توی کفش دوستتون یک قورباغه کوچولو بندازید تا وقتی کفشو پاش کرد ، قورباغه له بشه.
روز کارگر وقتی استاد اومد سر کلاس ، همه به احترام پاشید و بگید معلم عزیز روزت مبارک!
دست یه نابینا رو که برای رفتن به آن طرف خیابون ایستاده رو بگیرید و به طرف جوی آب راهنماییش کنید، بعد همچین بینا میشه که بیا و ببین.

بجای پنیر پیتزا پلاستیک فشرده تو پیتزا بریزید و شاهد خوردن آن توسط عزیزانتان باشید.
کتاب جدید استادتون رو بزارید تو سبزی فروشی محله ی استادتون تا وقتی میره سبزی بگیره ، سبزی فروش از صفحات اون کتاب برای بسته بندی سبزی استادتون استفاده کنه.

وقتی استاد ادبیاتتون کلی در مورد رزم رستم و سهراب صحبت کرد ازش بپرسید : استاد ، ما بالاخره نفهمیدیم سهراب زن بود یا مرد؟!!

وقتی همسرتون رفت آرایشگاه و به موها و اَبروانشون صفا دادن و اومدن جلو شوما و گفتند عزیزم ببین تغییری کردم یا نه؟ کمی نیگاش کنید و بگید : باز که مثل همیشه گند زدی به قیافت.

· صبح جمعه ساعت 6 (البته وقتی مدارس بازه) بروید بالا سر داداشتون و شتابان تکونش بدید و بگید: پاشو پاشو مدرست دیر شد.
....
 
·        وقتی که دوست باکلاستان جلو دخترهای دانشگاه کلاس گذاشت و شما و آن خانمهای باشخصیت رو به یه رستوران شیک دعوت کرد..هنگام خوردن ساندویچ ، ساندویچ رو یه جوری بجویید و جوری که همه دارن میبینند ، دستتون رو بکنید تو دهنتون و یواش بیرون بیارید و بگید اَه این پای موش تو ساندویچ چیکار میکرد؟؟؟

· وقتی که دختر همکلاسیتون اومد از دوستتون جزوه بگیره و اگه گفت آیا کامله و دوستتون هم پاسخ مثبت داد، شما بگید آره خیلی کامله ، من که خونده بودمش 8 شدم...!
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.
عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند.
عشق نغمه ی بلبلیست که تا سحر می خواند ولی تمام نمی شود.
عشق رنگیست از هزاران رنگ اما بی رنگ است.
عشق نواییست پر شکوه اما جلالی ندارد.
عشق شروعیست از تمام پایان ها اما بی پایان است.
عشق نسیمیست از بهار اما خزان از آن می تراود.
عشق کوششیست از تمام وجود هستی اما بی نتیجه.
عشق کلمه ایست بی معنی ولی هزاران معنی دارد.
عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معنی را می رساند ولی معنی آن گفتنی نیست.
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
دانشمندان دریافته اند که جهان در۱۵ میلیارد سال قبل براثر انفجار یک ماده با جرمی بسیار زیاد معادل آنچه در هستی وجود دارد، بوجود آمده است. در این فضای بیکران میلیاردها کهکشان، منظومه، ستاره، سحابی (توده های عظیم گاز)، سیاه چالهای فضایی و بسیاری اجرام ناشناخته دیگر وجود دارند، حال سؤال اینست که:»ما کجای این فضای بیکران هستیم؟«خانه ما در یکی از این کهکشانها بنام راه شیری قرار گرفته است. این کهکشان از مرکز انفجار بزرگ، در حدود۸ تا۱۰ میلیارد سال نوری فاصله دارد. تعداد ستارگان آن بین۲۰۰ تا۴۰۰ میلیارد عدد تخمین زده شده که بیشتر آنها از زمین قابل رویت نیستند. صدها هزار منظومه، توده های عظیم گاز و غبار بین فواصل ستارگان راه شیری قرار دارند. کهکشان راه شیری، مارپیچی بوده و جرمش در حدود۷۵۰ تا یک تریلیون جرم نجومی است. ساختار کلی آن شامل هسته مرکزی، یک دیسک با چند بازو به دور آن وهاله های غباری اطراف آنست. قطر دیسک در حدود۸۰ تا۱۲۰ هزار و ضخامت آن تقریباً۳ هزار سال نوری است. جای آن در فضا در بخش »مکان محلی« است که شامل۳ کهکشان بزرگ و۳۰ عدد کوچک است. فاصله اولین کهکشان بزرگ با آن،M۳۱ ، در حدود۲/۹ میلیون سال نوری بوده ولی فاصله آن تا کهکشانهای کوچکتر کمتر است.
همانگونه که اشاره شد این کهکشان دارای سه بخش است. بخش اول، مرکز کهکشان است که غبارهای کهکشانی مانع از مشاهده دقیق آن از روی زمین می شود. در نتیجه، تنها اطلاعات بدست آمده، حاصل دریافت امواج رادیویی از آن بوده است. آنچه مشاهده شده، حکایت از آن دارد که بخش مرکزی متشکل از یک هسته بسیار متراکم است. قطر آن در حدود۳۰۰۰ سال نوری و از سه قسمت مختلف تشکیل یافته است. در قسمت شرقی بقایای سوپرنواها و در بخش غربی هیدروژنهای یونیزه شده غیرعادی مشاهده شده است. قسمت مرکزی آن نیز بسیار متراکم بوده و به صورت فلکی کماندار موسوم است. در هر۱۰ میلیارد سال برخوردهای ستارگان در آن رخ می دهد. دریافت اشعه های ایکس و گاما از آن، نشانگر آنست که مرکز کهکشان مولد بسیار قوی این اشعه ها است. این اشعه ها از نتیجه نابودی چندین ماده بوجود آمده و نشان از وجود بسیاری از سوپر نواها در مرکز آن دارد.
مشاهدات دیگر نشانگر وجود یک سیاهچال بزرگ در آن است که قوه جاذبه بسیار زیاد آن توانسته بقیه ستارگان را در مدار خود نگهدارد. اختر شناسان با تلسکوپ۱۰ متری۲۰ عدد از ستارگان مرکز را در مدت۳ سال مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که سرعت این ستارگان به سمت هسته مرکزی در حدود هزار کیلومتر در ثانیه(۳/۶ میلیون کیلومتر در ساعت)بوده است. این امر نشان دهنده قدرت جاذبه فوق العاده این سیاهچال است.
با این سرعت فاصله تا خورشید را می توان در دو روز طی کرد. جرم این سیاهچال در حدود۲ تا۳ میلیون برابر خورشید است. کهکشان راه شیری با سرعتی در حدود۳۰۰ کیلومتر/ ثانیه (یک میلیون و هشتاد هزار کیلومتر در ساعت) به سمت صورت فلکی سنبله، »ویرگو«، در حرکت است.
بخش دوم کهکشان، دیسک است که بصورت یک صفحه بسیار پهناور بوده و به دور مرکز درجهت عقربه ساعت در گردش است. بیشترین ستارگان جوان از جمله منظومه شمسی در آن قرار دارند. این دیسک شامل مولکولهای اتمی و گاز H۲ و غبارهای کهکشانی است. دیسک دارای چند بازوی مختلف شامل پرساوش (پسر زاوش ودانا) از نامهای افسانه ای یونان، شکارچی ماهر یا سایگونز که منظومه شمسی ما در آن قرار دارد، دجاجه، قنطورس و حمل است. منظومه شمسی در بازویی قرار دارد که دارای غبارهای بسیار زیاد کهکشانی است و در نتیجه ما نمی توانیم بیش از چند هزار سال نوری عمق آنرا مشاهده کنیم. منظومه شمسی هر۲۰۰ تا۲۵۰ میلیون سال، با سرعتی نزدیک به۲۵۰ کیلومتر در ثانیه، یک دور کامل بدور کهکشان راه شیری می گردد. فاصله منظومه شمسی تا مرکز کهکشان راه شیری در حدود۲۸۰۰۰ سال نوری است.
بخش سوم ساختار این کهکشان هاله غباری به قدمت حدود۱۰ تا۱۵ میلیارد سال است که بیشتر ستارگان قدیمی در آن وجود دارند. این قسمت دارای گازهای بسیار داغ است که اشعه گاما را تولید می کند. وسعت این قسمت بدرستی معلوم نیست و شاید به صد و یا هزاران سال نوری برسد. این قسمت که اکثر ستارگان در آن دیده نمی شوند، بنام بخش تاریک نامیده شده است.
اگر بخواهیم عکس واقعی از این کهکشان بگیریم الزاماً باید از آن خارج شویم و این کار عملی نیست. چون بشر تاکنون نتوانسته از کهکشان خارج شود. به همین دلیل تصاویر بدست آمده بیشتر از اطلاعات دریافتی از مجموعه ستارگان رصد شده این کهکشان است. اگر شبها از مکانی کاملاً صاف و تاریک مانند یک صحرا به آسمان نگاه کنیم می توانیم نواری پهن از مجموعه عظیم ستارگان را مشاهده کنیم.
خانه ما در کهکشان راه شیری به اندازه قطره ای از یک دریای بیکران است. بشر کنجکاوانه بدنبال اسرار نهفته در آن در حال جستجو است و شاید روزی بتواند همسایه ای را برای خود بیابد.
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
روز اول با عشق برایت گلی آوردم و تو با آن ظرفها را شستی ! قلب من مثل سطل زباله است و تو همچون آشغال توی اون جا داری !!! ببخشید که این موقع مزاحم شدم، قصد مزاحمت نداشتم، فقط خواستم بگم می دونی شبها که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره؟ هیچ می دونی چقدر گلی
.
.
.
.
واسه دستهات ضرر داره؟ فقط از مایع ظرفشویی جام استفاده کن!
 چه غمگینانه می پیچد درون کوچه ی قلبم
صدای توکه می گفتی: نون خشکیه...!
امروز سالروز در گذشت مخترع sms است. برای شادی روحش 3 تا اس ام اس بلند بفرست! نمی دونم کی اون روز میاد که
.
.
.
.
تو بفهمی این پایین هیچ خبری نیست!
امروز روز جهانی قشنگترین دختر دنیاست
.
.
.
 که به تو هیچ ربطی نداره!
بزرگترین مشغله فکری کودکان اینه که چرا داداش کایکو دستمال قدرتش رو تو جیب خودش نمی ذاشت؟! هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را
هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را
.
.
.
هیجان زده نشو پشت خاور نوشته بود
 عزیزم همه دنیا یه طرف ...
.
.
.
ذوق زده نشو .... تو هم همون طرف !!!
دیگه بهت نمیگم برو به جهنم آخه مگه جهنمی ها چه گناهی کردن که باید موجودی مثل تورو تحمل کنن !!!؟ مرا هر جور خواهی در به در کن
جفایت را از این هم بیشتر کن
بزن با عشق خود آتش به جانم
ولی آتش نشانی را خبر کن
عاشق آن نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به عشقش ، خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه تا دیگه از این غلط ها نکنه به اندازه ی صداقت پینوکیو و رفاقت تام و جری و هوش پت و مت دوست دارم  
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387

پاییز خواهد آمد

و من ثانیه ها را سطر به سطر می خوانم تا باز آمدنش را جشن بگیرم

پاییزی که همیشه ویرانی یک دل میان قصه ای

از جنس بغض کوچک یک ابر را در سفرهایش با خود می برد

چه کسی می داند کجای دنیا همیشه پاییز است؟!

به که بگویم گلایه هایم را و ازدحام تنهایی

کنج قرمزترین گوشه های تقویم

و تو ای خدا

بگذار اعتراف کنم نزدت بازگشته ام

آهنگ حضورت آنقدر لطیف و شاعرانه است که مرا مدهوش می کند

تویی که خود دیدی در شعر پر غلط  زندگی ام تنها ویراستار او بود.

با لهجه با طراوت شبنم فریاد زدم

" بدون او قصه چون من به پایان می رسد "

پس چرا او را پس گرفتی

در حالی که مرگ شتابان از من می گریخت!

پروردگارا ، تو که حسود نبودی

تو که بهتر می دانستی من انعکاس بی ارزش نور اویم

 و کاش....

کاش گلهای سرخ نفهمند درد من چیست

رفت در فصلی که تنها امیدم تو بودی و تنها دلخوشی ام باران

فصل تقارن عشق و نفرت

ساده مثل سادگی هایم

و صد بار دریغ. . . . خدایا

در دادگاه عدل تو. . . . گریه هایم را ندید

 گریه هایی که از هرچه بود از شادمانی نبود

افسوس . . . همه چیز نابود شد

کوچه های آبی احساس

و رسم نوازش که در غمی خاکستری گم شد

و تو آخرین کلامم را شنیدی که او را گفتم

پلک نزن . . . خدا روی نگاهت راه می رود!!

دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387

از کجا آغاز کنم؟

خسته ام از این همه آغاز بی پایان

ابتدا چشم هایم را خط خطی می کنم

تا در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار شوم

این زندان جدید چقدر از قفس دنیا بزرگتر است

و من که روزی دریایی حماسه خوان بودم

وقتی وفاداری دست مهربانی را رها کرد

شدم قطره ای دربند و اسیر

شاید مهم نیست

حالا که بیشترین سرود غم است

 رازقی افسانه ای بیش نیست

و قلب شکنی برای زندگی بس است

ولی فردا را چه کنم؟

می دانم . . . شاید . . .

دیگر قافیه های شعر من پشت تلی از رنج گم نخواهند بود

دیگر دلم به اندازه تمام غروبها نمی گیرد

دیگر خبری از مهربانی گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

آن هنگام ، دوباره چون دریا می شوم

همین دریایی که در قلب هر قطره باران است

اما تو . . . بازهم نیستی

خیال می کردم تا آخر دنیا منتظرت می مانم

ولی عقربه های صبرم به بن بست رسیده اند

و تو بادبادکی را که ته دریا به جلبک ها گیر کرده

بهانه می آوری برای نیامدنت

چگونه عریان ترین حرفهایم را

شبیه هق هق پرنده های پر شکسته یادت بیاورم

من آنقدر طعم تلخ آفتاب های خشمگین را چشیده ام

که محرم ترین آشنای شب شده ام

باور نمی کنی؟

از تیرهای چراغ برق بپرس

که چرا از من خسته اند

و خیابانهای این شهر ، شبها زیر پایم می لرزند

ای کاش من و شب یکی شویم

تن بی جانم در سیاهی اش گم شود

ای کاش بمیرم
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387

به کی حبس ابد می دهی؟

هنوز ستاره های بی رحم

به رویای نا تمامم چشمک تعارف می کنند

ماه ، غریبانه

فاصله را دید می زند

هیچ آشنایی اشکهایم را ندید

تراکم قطره های خونم جویباری شد
که به هر زمینی رسید خشکید

دیده ام گریان ولی گونه ام کویر

حرفی ندارم

چگونه فراموش کنم

آن روز هنگام غروب

باران ، پنجره اتاق را خیاطی می کرد

هر قطره اش که به شیشه می خورد

قلب زلالش هزار تکه می شد

نگاهم که به دوردست گره می خورد

دلم برای خاطره ای سوخت

که زیر خلوارها غصه مدفون است

آسمان رعدی زد و نعره ای کشید

تو دور شدی و من دور تر

پیچ جاده را که رد کردی

چشم سیاه مستم دیگر تورا ندید
 دلهره ای می دوید درخیابان خیس

سنجاقکی جار زد: آتش گرفتم !!

و بند بند ذهنم  پر شد از
 شاخه خشک پیچک تنهایی

آن روز هرگز برایم شب نشد

چون غروبش سالها طول کشید

بارها بغض کردم

ولی نخواستم خطای این اشکهای منبسط را

گونه های مسیحایی ات به دل بگیرد

بعد از تو

کسی گریه ام را به شانه نگرفت

و روحم به اعماق زمین پر کشید

حالا که زمان آبستن آینده است

و درخت ، با شور و شوقی پوچ
 انتظار آفتابی گرم در دلش یخ زده

ناچار بر سکوی کنار پنجره می نشینم

و غرق در کاغذی که با نام تو سیاه شده

هبوط غربت را به احترام صدا

یک قرن سکوت می کنم

همیشه به یادت هستم

شب هایی که حتی جغد ها هم خوابند

اگر باران می دانست معنی انتظار را
آن روز بی پروا

هرگز بر خیسی  پنجره دامن نمی زد

و هنوز به قنوت گریه نرسیده سلامم نمی داد

ناگاه زمین چشمانم
در منظومه یادت سریع چرخید

دهانم طعم پوچی گرفت

درهای پنجره را تا انتها باز کردم

گیلاسم را پیش کشیدم

و ابر ، به سلامتی این همه تنهایی

شرابی برایم ریخت
دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
X